دنیای پشت لبخند

دنیای واقعی من

دنیای پشت لبخند

دنیای واقعی من

لحظات زندگی من
صرفا یه دفترچه خاطرات روزانه
از دفترچه خاطرات روزانه انتظار جذاب بودن نداشته باشید...

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

پدربزرگ

پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۵۶ ق.ظ

عمه در مورد بابابزرگم میگفت ، پدربزرگی که قبل از ازدواج بابا فوت شده بود ، و من هرگز ندیدمش ، میگفت بابا بزرگ داستان میگفته و قصه های شاهنامه و حضرت یوسفو  و تعدادی از آیات قرانو حفظ بوده ، دلم لرزید ، میگفت یه سری از نوار ضبطاش مونده که صداشو ضبط کردن ، و من نشنیدم اونا رو ، دلم خیلی میخواد بشنومشون ، شاید اینکه خوندن قرآن برای ما راحته ، ریشه داره از اجدادمون..

اینکه پدربزرگ بدون سواد آنچنانی این داستانا رو میگفت ، و اینا رو از پدرش یاد گرفته ...

میگفت خیلی دانا بوده ، هرکسی رو میدید ، میتونست حدس بزنه چطور آدمیه (فک کنم یه قسمت کوچیک این به منم رسیده ) ، بابام تازه سربازی تموم کرده که فوت شده ، خدا رحمتش کنه ...میگفت از حرف آوردن و بردن خیلی بدش میومده ، شبیه عموم بوده .. عمو دست راستش بوده ..

از بابا گفت، میگفت بابا خیلی صبور و باحوصله بوده ، رازایی به بابات میگفتم که به مادرم‌نمیگفتم ،با اینکه خواهر ناتنی بوده، ولی بابام خیلی دوسشون داره، دلم هری ریخت ، اشک بی اختیار از چشام سرازیر شد ، چی شد ؟چرا مشکلات ما رو به اینجا رسوند ... پ هیچ وقت نمیبخشمت که مسبب خیلی از بدبختیای ما بوده🙇‍♀️

خدایا داریم به کجا میریم ؟ ما رو دریاب🙏🙏🙏😔

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی