امروز صبح رفتم بیمارستان ، که کار عملیمو قوی کنم ، تا نزدیکای ظهر اونجا بودن و با خ صحبت میکردیم ، خ گفت که به مدیر گروه خبر بدم که در جریان باشه میرم بیمارستان ، مدیر گروه قبول نکرد و گفت اون نیروی من نیست ، این سومین باره درخواستمو رد میکنه ، سالای قبل بچه ها میرفتن ، قرار شد بعضی روزا یواشکی برم ببمارستان🙇♀️ بعد از ظهر با ا رفتیم بیرون ، کافه باغ انقلاب ، یه حوض خوشگل آبی داشت با بشقابای سفید گل قرمز ،