ازتون متنفرم
يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۲:۰۸ ق.ظ
خیلی وقته ننوشتم ، دو هفته اس که عمه و عزیزترین فامیلم فوت شده ، بمانه که چقد گریه کردم و اشک ریختم
سرم داره میترکه ، اشک تو چشام جمع شده ، خدایا بعضی آدما رو چطور ساختی که اینقد عوضین ، با ت دعوام شد و ر ، استاد از زبون من یه چی گفته ، کاری که به عهده ماستو یکی دیگه با زرنگ بازی داره میگیره و جلسه میگه داشتیم و تیمو قراره هماهنگ کنیم ...
از استادا و دپارتمان متنفرم و مدیر گروه
آدمو زده میکنن ، دوس دارم بشینم خیلی رک باهاشون صحبت کنم ، ولی حیف که اولم و مجبورم باهاشون درست صحبت کنم
ازتون متنفرم ، آدمای فرصت طلب ، کسایی که همه چیزو به نفع خودتون تغییر میدین ، به راحتی آدمو زیر پاتون له میکنین ، با چاپلوسی و زرنگی جلو میرین و بقیه هم پشتتون هستن
متنفرم ازتون ، امیدوارم حسی رو که به من دادینو ، یکی دیگه براتون بوجود بیاره
از سردرد خوابم نمیبره
۹۸/۰۷/۱۴
ای کاش تنفر یه نیرویی مثل یه گوی آتشین داشت