🙇♀️🙇♀️
شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ق.ظ
دیروز از تهران برگشتیم ، تو اتوبوس عمه چندین بار حالش بد شد و لرز داشت ، بابا جلسه داشت برا خونه ، اسنپ گرفتیم ، اومدیم خونه ، تو راه هیئتای عزادهری زده بود بیرون .. عمه حالش خوب نبود ، من و مامان بردیمش بیمارستان شبانه روزی ، بیمارستانش به شدت کثیف بود ، شلوغ بود ، بعضیا گریه میکردن ، چشای یه دختر کوچیک پر از غم بود ، دکتر سر م نوشت ،صدای هیئتا تا داخل بیمارستان میومد ..
صبح بابا رفت بانک دنبال کار خونه ، یه صلوات🙏 انشالله حل بشه ..
داداش صبح حالش بد شد و حالت تهوع استفراغ داشت ، الان دکتره ، سرم براش نوشته ...
۹۸/۰۶/۱۶