تولد مریم!
دیشب خیلی بی حوصله شده بودم و حسابی خوابم میومد ، گفتم زنگ بزنم مریم هم تولدشو تبریک بگم هم حال دوتامون خوب شه ، چندروز قبلش تولد ی بود ، بهش تبریک تولد نگفتم ، نه به خاطر اینکه فراموش کردم ...
پارسال از لحن پیام تبریکش خیلی ناراحت شدم ،تابستونم چندبار گفتم بریم بیرون نیومد ، آخه این چه دوستیه که سالی یه بار یه تبریک خشک و خالی واسه تولد هم بفرستی ، حتی اگه ۱۸ سال دوست باشی!!! اصن ارزششو نداره به نظرم .. یاد روزایی که پشت کنکور بودم افتادم ، اون پزشکی قبول شد ، توی اون دوسال خدا میدونه که چقد درحسرت پیاماش بودم و گریم میگرفت ازش ، آخرش گفت فک کردم شاید اینطور راحت تری ، خیلی تنها بودم ، اخه کدوم ادمی دوس داره یه مدت طولانی تنها باشه ، وقتی کسی تو سختیا باهات نیس تو راحتیا ام نباشه ، چه باک!!
دیشب به م زنگ زدم و کلی تبریک گفتم و باهم خندیدیم ، و از لوازم ارایشیای تقلبی و تا سینگلی 😂 و... حرف زدیم ، گفتم خوشحالم که هستی ، بعد این همه سال کسی هست که وقتی باهاش صحبت میکنم راحتم ، خود خودم هستم ، چقد خوبه که همیشه اطرافت پر این آدما باشه ... ح و ف هم میومدن وسط حرفاموت میگفتن مشکوکی ، منم میگفتم بابا به خدا دارم با دختر صحبت میکنم😁
مریم از اون دسته آدماییه که دنیا خیلی بهشون نیاز داره....❤❤❤😍